آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

از مامان به نی نی

آذر خوب!

سلام به شیرین سخن ترین پسرک پاییزی! این روزها به عشق شما حال دلم خوب خوب است! سفرهای پدر پیاپی ادامه دارد و من به امید شیطنتهای شما روزگار میگذرانم! این ترم ترم سختی بود! روزهای 1ش و 3ش هررررر ساعتی که از خانه خارج شویم، من باز هم باید مسیر مهد تا دانشگاه را بدوم و قلبم ز استرس درد بگیرد! دیگر استاد و تی ای می دانند من پسرک 2 ساله ای دارم! حتی دانشجویان خودم نیز متوجه شدند!! خداروشکر به خیر و خوشی ترم رو به پایان است! شما به شدت به چادر من حساس هستی و وقتی با مانتو به راهرو یا پارکیمگ میروم مرتب سوال میکنی ممان چادر سرته؟ مامان چادر سر کن!! اعداد را براحتی تا 10 و با کمک تا 15 میشماری. شعرهای منم بچه مسلمان، توپ قلقلی، اتل متل، پایی...
6 آذر 1394

شیرین زبانی های یک عشق 2 ساله!

تولد پسر گلم هفته ی گذشته بود! چون از قبل برنامه را در تعطیلات عید قربان گرفته بودیم، قصد گرفتن تولد نداشتم. روز تولد محمد هم بسیار سرم شلوغ بود و البته خودم هم کسل بودم. تا اینکه نزدیک غروب مامان تماس گرفتند که میخواهند بیایند. من هم کمی خانه را مرتب کردم و دیدم که با یک کیک بزرگ و هدیه ی جالب (تفنگ بزرگ) وارد شدند. با هم شام خوردیم و مامان جون اینا وزینب اینا هم بعد شام با کیک آمدند. شب خوبی بود ولی شما کلی جچیز در آن شب و شب قبلش (ساندویچ ساز) شکونده بودی :(  آخر هفته میانترم کذایی اعتمادسازه داشتم که بلطف خدا خوب بود. جمعه هم نهار طلاییه و شب هم حرم حضرت عبدالعظیم. شنبه پیش د.صوفه رفتیم. دست شما در رفته بود و جانداختند!! بعد هم بهد...
3 آذر 1394
1